سازمان عفو بین الملل، در قریب به دو ماه گذشته دو بار نسبت به تغییر سیاست‌های جمعیتی ایران واکنش نشان داده و آن را بر خلاف حقوق بشر عنوان نموده است. عفو بین‌الملل در این زمینه بیانیه ای بلندبالا منتشر کرده است که می‌توان آن را در چند سطر خلاصه کرد:

« قانونی را برای افزایش جمعیت و استحکام خانواده تصویب نکنید. تحصیل و اشتغال زنان را سامان ندهید. افکار فمینیستی را ترویج کنید. بابت زنای محصنه و همجنس‌بازی کسی را مجازات نکنید. کنوانسیون رفع همه ی اشکال تبعیض علیه زنان را بی درنگ و بدون قید و شرط تصویب کنید. به دنبال کاهش سن ازدواج نباشید و سن ازدواج دختران را بالا ببرید. برای طلاق سخت نگیرید و بگذارید به آسانی خانواده‌ها متلاشی شوند. برنامه ی تنظیم خانواده یا همان باروری سالم را ادامه دهید، تا تشویق شوید. به عقیم سازی های دائمی در ایران ادامه دهید. سقط جنین را تسهیل کنید و در نهایت، دسترسی دختران نوجوان به وسایل ممانعت از بارداری را تضمین کنید!»

این بیانیه دارای نکات بسیار جالبی است، از جمله این که در موارد متعدد به مطالعات دکتر عباسی شوازی، رئیس کنونی مؤسسه مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور استناد شده و از صحبت‌های جنجالی شهیندخت مولاوردی، معاون رئیس جمهور در امور زنان- نیز در آن بهره برداری شده است.

اما به چه دلیل این سازمان غربی با افزایش جمعیت در ایران مخالف است؟ آیا غرب و سازمان انگلیسی عفو بین الملل، از عواقب بحران جمعیتی ایران بی خبرند؟ در زیر به 4 نمونه از نظرات نخبگان غربی در مورد وضع بحرانی جمعیت ایران خواهیم پرداخت که به وضوح نشان می دهد غرب، آگاهی کاملی از جوانب و عواقب این بحران در ایران دارد.

در هم ریختگی وحشی جمعیتی

جاناتان وی لاست (Jonathan V. Last ) که از نویسندگان و روزنامه نگاران مشهور غربی است و برای وال استریت ژورنال، لس آنجلس تایمز و واشنگتن پست نیز می نویسد در مقاله ای با عنوان « جمعیت شناسی، سرنوشت است؛ خطرات از دست دادن جمعیت» (Demography Is DestinyThe perils of population loss) ضمن بررسی اجمالی از ساختار سنی جمعیت ایران، در مورد عواقب کاهش جمعیت جوان و حرکت سریع ایران به سمت سالخوردگی جمعیت، اینچنین می گوید: «یک جامعه پایدار و منظم، در مقابله با چنین در هم ریختگی وحشی جمعیتی (such wild demographic dislocations) دچار مشکل خواهد شد».(1)

لاست پیش از این در کتابی پیرامون موضوع کاهش جمعیت در آمریکا (America’s Coming Demographic Disaster) طی اظهارنظری جالب گفته بود: « اگر آمریکا می‌خواهد به رهبری خود در جهان ادامه دهد، ما به بچه های بیشتری نیاز داریم!»

بزرگترین سقوط سنگین نرخ باروری برای همیشه

در سال 1980 نرخ باروری ایران به صورت میانگین هفت فرزند به ازای هر زن بود. امروزه این میزان به یک و هفت دهم رسیده است. این کاهش فوق العاده، شاید بزرگترین سقوط سنگین نرخ باروری باشد که برای همیشه ثبت شده است.(2)

شدیدترین سقوط در باروری، آن هم پیش از توسعه یافتگی

هنوز شدیدترین سقوط در باروری و سریع ترین نرخ های سالمندی جمعیت، در کشورهای در حال توسعه در حال رخ دادن است، جایی که بسیاری از ملل در حال رشد سالمندی هستند، پیش از آن که ثروتمند شده باشند. ایران، به طور کامل دوسوم از سطح باروری خود را کاست و اکنون با سطح باروری کمتر از حد جایگزینی، قادر به حفظ جمعیت خود در طول زمان نیز نیست.(3)

آینده تاریک سالمندی ایران

 مایکل کوک در بیست و پنجم ژوئن سال 2009 میلادی در مقاله ای با عنوان «بحران جمعیتی ایران»     (Iran’s demographic crisis) با اشاره به جمعیت بالای جوانان در کشور می‌نویسد: تا اواسط این قرن، این جوانان، سالمند خواهند شد و جمعیت در سن کارِ نسبتا کمی برای حمایت از آنها در جامعه ای با روابط شدیدا تضعیف شده ی خانوادگی، وجود خواهد داشت. در واقع در درازمدت، آینده، بسیار تاریک به نظر می رسد. (سوال حقیقی و) رمز و راز این است که چگونه نخبگان حاکم ایران، برای این مسأله آماده می شوند؟!

با توصیفی که رفت اگر کسی بگوید که غرب از بحران جمعیتی ایران بی اطلاع است، ادعایی بی اساس کرده که یا از روی جهل است و یا غرض ورزی. 

اما سوال دیگری که پیش می آید این است که چرا سازمان انگلیسی عفو بین الملل با تصویب قانون برای تشویق خانواده ها به فرزندآوری مخالف است؟ چرا انگلیس اجازه دارد که با مشوق های فراوان اقتصادی، نهایت تلاش را برای افزایش فرزندآوری زنان به عمل آورد، ولی وجود این مشوق ها برای خانواده‌های ایرانی خلاف حقوق بشر است؟

به نظر می‌رسد در ذات ادعای سازمان انگلیسی عفو بین الملل، امری نژادپرستانه نهفته باشد و آن این که «کودکان آنگلوساکسون حق وجود دارند و کودکان ایرانی نه!» شاهد مثال آن که بیماری نژادپرستی شیوع فراوانی در انگلیس دارد به گونه ای که سال گذشته، روزنامه ی انگلیسی ایندیپندنت نوشت: بر اساس تحقیقات صورت گرفته، یک سوم بریتانیایی ها خود معترفند که نژادپرستند! آری گویا این بیماری شایع، به مسئولین سازمان انگلیسی عفو بین الملل نیز سرایت کرده است.

بیانیه ی عفو بین الملل به قدری مغرضانه است که یکی از دانشمندان ایرانی خارج از کشور نیز در مصاحبه ای با بی بی سی، این بیانیه را بی پایه و سیاسی می خواند. البته عملکرد سیاسی نهادهای حقوق بشری در راستای منافع قدرت های استکباری امروزه رسواتر از آن است که محتاج اثبات باشد و شاید تا همین جا نیز، سخن به توضیح واضحات و تکرار مکررات کشیده باشد، اما یک سوال؛

اگر عفو بین الملل، یک سازمان انگلیسی نبود، طرفدار واقعی حقوق زنان بود، شیوه ای انسانی داشت و به دنبال صلح واقعی در جهان بود، در بیانیه اش چه می گفت؟ نگارنده معتقد است که اگر چنین بیانیه ای صادر می شد، مفادش از این قرار بود:

ایران دچار بحران جمعیتی است و باید به دنبال افزایش هرچه سریعتر نرخ باروری باشد، چرا که سرعت بی نظیر کاهش نرخ باروری در ایران سبب خواهد شد که این کشور با سرعت بی نظیری دچار مصیبت سالخوردگی جمعیت شود. متاسفانه در چند سال اخیر به خصوص در زمینه ی تصویب قانون، عزم استواری در مسئولین ایرانی مشاهده نشده است. متاسفانه هنوز قانون خسارتزای تنظیم خانواده به صورت کامل لغو نشده است.

برای تقویت نقش آفرینی مردم متمدن ایران در عرصه ی جهانی، باید مسئولین این کشور مولفه های فرهنگ صحیح بومی را در عرصه ی خانواده و جمعیت تقویت کنند. این امر، افزایش قدرت درونزای ایران را به دنبال خواهد داشت و از آن رو که ایران در 200 سال گذشته به هیچ کشوری حمله نکرده است، منجر به تقویت صلح در سطح منطقه و جهان خواهد شد.

ایران رتبه ی نخست دنیا در سزارین را دارد و عوارض فراوان این عمل جراحی بر کسی پوشیده نیست. ایران باید برای حفظ سلامت زنان هرچه زودتر آمار سزارین را کاهش دهد. سقط جنین جنایتی بزرگ در حق یک انسان بی دفاع است و چنین جنایتی نباید در سایه ی غفلت مسئولین و به صورت غیرقانونی، در دستگاه بهداشت و سلامت ایران صورت بپذیرد.

پوشش وسایل ممانعت از باداری در ایران بیشتر از کشورهای آلمان، اسپانیا، ایتالیا، ژاپن و استرالیا است و دیگر لازم نیست که ایران بیش از این در این مورد پیشرفت کند. خوب است که وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، توانش را متوجه پیشرفت در مواردی چون پزشک خانواده کند.

نهایتا ایران باید برای فایق آمدن بر بحران جمعیتی، از نظرات جمعیت شناسان امین استفاده کند و علی القاعده باید از مشورت با کارشناسانی که منافع غرب را دنبال می کنند، اجتناب کند. بی شک در مسیر افزایش جمعیت باید مراقب کسانی بود که: به صورت مداوم با صندوق جمعیت سازمان ملل مرتبطند، بی‌شرمانه آمارسازی می کنند و نرخ باروری ایران را بالاتر از حد واقع نشان می دهند، دانشمندان مرتبط با صهیونیسم جهانی را به ایران می آورند، تابعیت دوگانه دارند، خانواده شان در سوئیس و آمریکا زندگی می کنند و البته منکر وضع بحرانی جمعیت کشور و مدعی وضع عروسی جمعیتی هستند.

گویا حقوق بشری برای انگلوساکسونها مطرح است که تنها حقوق و منافع آنها را برآورده سازد، و این داستان ادامه دارد ...

منبع: روزنامه کیهان

ــــــــــــــ

1- نشریه ی ویکلی استاندارد، آمریکا، مورخ 23 آپریل 2012

لینک مقاله: http://www.weeklystandard.com/articles/demography-destiny_636998.html

2- ص 143 از کتاب «بحران جمعیت؛ خطرهای رشد غیرقابل تحمل برای استرالیا» نوشته ی دیک اسمیت، سال 2011

3- برگرفته از مقدمه ی بخش نخست کتاب "کاهش جمعیت و بازسازی سیاست قدرت های بزرگ”، انتشارات پوتوماک واشنگتن، نوشته ی فیلیپ لانگمن، منتشر شده در سال 2012